تعریف و تاریخچه دادگاه انقلاب
دادگاه انقلاب اسلامی نهادی قضایی است که پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران بهمنظور رسیدگی فوری به جرائم عناصر رژیم سابق و اقدامات ضدانقلابی تشکیل شد. حدود دو هفته پس از پیروزی انقلاب، در ۵ اسفند ۱۳۵۷، به فرمان امام خمینی نخستین دادگاههای انقلاب تأسیس گردید و آیتالله صادق خلخالی به عنوان اولین حاکم شرع این دادگاهها منصوب شد. در ابتدای کار، دادگاههای انقلاب به صورت مستقل عمل میکردند ولی سپس زیر نظر شورای انقلاب قرار گرفتند و طی سال ۱۳۵۸ با تصویب آییننامههای مربوطه شکل قانونی به خود گرفتند. پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، دادگاه انقلاب به عنوان یکی از دادگاههای بدنه رسمی قوه قضائیه درآمد و دارای صلاحیت ذاتی متمایز از دادگاههای عمومی گردید. به مرور زمان، علاوه بر هدف اولیه یعنی محاکمه جنایتکاران رژیم پهلوی و مخالفان انقلاب، مسئولیت رسیدگی به برخی دعاوی و جرائم خاص دیگر نیز به دادگاههای انقلاب محول شد.
صلاحیتها و وظایف قانونی دادگاه انقلاب
بر اساس قوانین رسمی، دادگاه انقلاب یکی از مراجع اختصاصی کیفری در ایران است که فقط به جرائم معینی رسیدگی میکند.
ماده ۲۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، دادگاه انقلاب را به عنوان یکی از چهار نوع دادگاه کیفری کشور معرفی کرده و ماده ۳۰۳ همان قانون صلاحیتهای آن را به طور مشخص تعیین کرده است.
مهمترین صلاحیتها و وظایف قانونی دادگاه انقلاب عبارتند از:
جرائم علیه امنیت و نظم عمومی کشور: کلیه جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی ایران، از جمله محاربه، افساد فیالارض، بغی (شورش مسلحانه)، تبانی و اجتماع برای برهم زدن امنیت، همچنین اقدام مسلحانه، احراق، تخریب و اتلاف اموال به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی. این دسته از جرائم به دلیل تهدیدی که متوجه اساس حکومت و جامعه میکنند، در دادگاه انقلاب بررسی میشوند.
توهین به رهبران و مقامات عالی: هرگونه اهانت به مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (امام خمینی) و مقام معظم رهبری در زمره صلاحیتهای دادگاه انقلاب است. قانونگذار این مورد را بهطور خاص از جرائم مهم سیاسی/امنیتی تلقی کرده که در دادگاه انقلاب رسیدگی میشود.
جرائم مربوط به مواد مخدر و قاچاق اسلحه: تمامی جرائم مرتبط با قاچاق، تولید، توزیع و مصرف مواد مخدر و روانگردان و پیشسازهای آنها، همچنین قاچاق اسلحه، مهمات و اقلام و مواد تحت کنترل قانونی، در دادگاه انقلاب رسیدگی میگردد. این تمرکز به دلیل اهمیت مبارزه با مواد مخدر و سلاح غیرمجاز در حفظ امنیت جامعه است.
موارد خاص مقرر در قوانین دیگر: هر پرونده و جرمی که به موجب قوانین خاص در صلاحیت دادگاه انقلاب قرار داده شده باشد، در این دادگاه رسیدگی میشود. به عنوان نمونه، جرم جاسوسی به نفع بیگانگان طبق قوانین موضوعه جزو صلاحیت دادگاه انقلاب محسوب شده است و همچنین دعاوی مربوط به اصل ۴۹ قانون اساسی (رسیدگی به ثروتهای ناشناس و بازپسگیری اموال نامشروع) نیز مستقیماً در دادگاه انقلاب مطرح میگردد.
در نتیجه، دادگاه انقلاب یک مرجع قضایی اختصاصی برای رسیدگی به مهمترین جرائم علیه امنیت، نظام و منافع عمومی کشور است و حدود صلاحیت آن توسط قانون به صورت حصری تعیین شده است. این دادگاه بر اساس قانون اساسی و قوانین عادی وظیفه دارد در چارچوب مقررات شرعی و قانونی به این جرائم رسیدگی کند و احکام مقتضی را صادر نماید.
تفاوت دادگاه انقلاب و دادگاههای عمومی
دادگاه انقلاب از جنبههای مختلفی با دادگاههای عمومی (محاکم عمومی) تفاوت دارد.
نخست اینکه دادگاه انقلاب یک دادگاه «اختصاصی» است؛ بدین معنا که صرفاً صلاحیت رسیدگی به جرائم خاص و معینی را دارد و به هیچ وجه نمیتواند خارج از چارچوب تعیینشده در قانون به جرم دیگری رسیدگی کند. این در حالی است که دادگاههای عمومی دارای صلاحیت عام هستند و اصولاً به تمامی جرائم رسیدگی میکنند، مگر آنکه قانون به صراحت رسیدگی به جرمی را از صلاحیت دادگاه عمومی خارج ساخته باشد. به بیان دیگر، دادگاه انقلاب برخلاف دادگاههای تخصصی (مانند دادگاه اطفال که شعبهای از دادگاه عمومی است) یک نهاد موازی با دادگاههای عمومی محسوب میشود، نه زیرمجموعه آنها. قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نیز با عطف کلمه «انقلاب» به «عمومی» با حرف «و»، جایگاه همعرض و مستقل دادگاه انقلاب را نسبت به دادگاه عمومی نشان داده است. همچنین رویه قضایی، صلاحیت دادگاههای انقلاب را ذاتی و در عرض دادگاههای عمومی قلمداد میکند نه تابعی از آنها.
تفاوت مهم دیگر در ترکیب و نحوه رسیدگی است. با وجود اینکه جرائمی که دادگاه انقلاب به آنها رسیدگی میکند عموماً بسیار مهم و سنگین هستند، دادگاههای انقلاب بر خلاف محاکم کیفری عمومی سنگین تابع اصل تعدد قاضی نیستند. هر شعبه دادگاه انقلاب معمولاً تنها با حضور یک قاضی (حاکم دادگاه) تشکیل میشود و همان یک قاضی بهتنهایی درباره پرونده تصمیمگیری میکند. این در حالی است که در دادگاههای کیفری یک (محاکم عمومی رسیدگیکننده به جرائم مهم مانند قتل عمد، جرائم مستوجب اعدام و…) هیأت قضایی چند نفره (معمولاً ۳ قاضی) به پرونده رسیدگی میکنند. به علاوه، دادگاههای انقلاب تنها در مراکز استانها و شهرهایی که رئیس قوه قضائیه ضرورت تشکیل آنها را تشخیص دهد دایر میگردند. بنابراین ممکن است در بسیاری از شهرستانهای کوچک، دادگاه انقلاب مستقلی وجود نداشته باشد که در این صورت پرونده جرائم مشمول صلاحیت دادگاه انقلاب به نزدیکترین دادگاه انقلاب (معمولاً مرکز همان استان) ارجاع میشود. این محدودیت مکانی بر خلاف دادگاههای عمومی است که بر حسب جمعیت و نیاز در اغلب شهرستانها شعب دادگستری فعال دارند. مجموع این تفاوتها نشان میدهد که دادگاه انقلاب از نظر ماهیت صلاحیت و ساختار تشکیلاتی، نهادی متمایز از دادگاههای عمومی است و صرفاً در چارچوب مأموریتهای ویژه خود فعالیت میکند.
معرفی شعب دادگاه انقلاب تهران
در استان تهران، دادگاه انقلاب اسلامی دارای چندین شعبه فعال است که همگی تحت نظر مجتمع قضایی انقلاب تهران فعالیت میکنند. نشانی دادگاه انقلاب تهران (محل استقرار شعب دادگاه و دادسرای انقلاب تهران) در حال حاضر تهران، خیابان دکتر شریعتی، نرسیده به چهارراه قصر، نبش خیابان معلم (محله حشمتیه) میباشد. این مجتمع قضایی کلیه شعب دادگاه انقلاب تهران را در خود جای داده است. برای تماس با دادگاه انقلاب تهران، شماره تلفن ۸۸۴۱۵۱۱۱ در دسترس عموم قرار دارد.
شعب دادگاه انقلاب تهران با شمارههای متعدد (معمولاً از شعبه ۱ به بعد) سازماندهی شدهاند. هر شعبه توسط یک قاضی رئیس شعبه اداره میشود و به پروندههایی که از سوی دادسرای انقلاب (دادسرای ناحیه ۷ تهران) ارجاع میشود رسیدگی میکند. به طور معمول، دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۷ تهران (معروف به دادسرای انقلاب) مسئول انجام تحقیقات مقدماتی در جرائم مرتبط و صدور کیفرخواست برای طرح پرونده در شعب دادگاه انقلاب تهران است. برخی از شعب دادگاه انقلاب تهران به علت رسیدگی به پروندههای مهم سیاسی و امنیتی شناخته شدهاند (برای نمونه شعبه ۱۵، ۲۶ و ۲۸ در رسانهها مطرح شدهاند)، اما تمامی شعب بر اساس قوانین یکسان عمل میکنند و تفاوتی در صلاحیت قانونی آنها وجود ندارد.
از نظر مراجعه حضوری، شهروندانی که پرونده آنها در دادگاه انقلاب تهران مطرح است باید به نشانی ذکر شده (خیابان شریعتی، ابتدای خیابان معلم) مراجعه کنند. این مجتمع قضایی در نزدیکی ایستگاه مترو شهید قدوسی و ایستگاه اتوبوس معلم واقع شده و دسترسی نسبتاً مناسبی برای مراجعان دارد. ساعات کاری دادگاه انقلاب تهران معمولاً مطابق ساعات اداری قوه قضائیه (شنبه تا چهارشنبه از صبح تا بعدازظهر) است که البته ممکن است بر اساس دستورالعملهای داخلی اندکی تغییر داشته باشد. پیش از مراجعه حضوری، داشتن شماره پرونده و مدارک شناسایی لازم است و توصیه میشود از طریق شماره تماس ارائهشده یا وبسایت اطلاعرسانی دادگستری استان تهران، از آخرین اطلاعات مربوط به شعب و روند کار اطلاع حاصل شود.
رویهها و روند رسیدگی در دادگاه انقلاب
رویه دادرسی در دادگاههای انقلاب، در حال حاضر تا حد زیادی مشابه سایر محاکم کیفری و تابع قانون آیین دادرسی کیفری است، با این تفاوت که به اقتضای نوع جرائم، برخی تدابیر ویژه در آن اتخاذ میشود. در مرحله نخست، دادسرای انقلاب (بازپرسان و دادیاران ویژه جرائم امنیتی، مواد مخدر و…) تحقیقات مقدماتی را انجام داده و در صورت کفایت ادله، کیفرخواست علیه متهم صادر میکند. پس از صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به یکی از شعب دادگاه انقلاب ارجاع میگردد. جلسه دادرسی در دادگاه انقلاب با حضور قاضی دادگاه، نماینده دادستان (یا دادیار اظهار نظر) و متهم و وکیل مدافع وی (در صورتی که وکیل داشته باشد) تشکیل میشود. دادگاه انقلاب نیز موظف به رعایت تشریفات قانونی دادرسی از جمله ابلاغ به طرفین، برگزاری جلسه علنی مگر در موارد استثنایی، فراهم کردن امکان دفاع برای متهم و… است. با این حال، بنا به ماهیت بسیاری از پروندههای مطروحه در دادگاه انقلاب (مثلاً پروندههای مربوط به امنیت ملی یا جرائم سازمانیافته)، جلسات رسیدگی در این دادگاه غالباً غیرعلنی برگزار میشود و فقط اصحاب پرونده و اشخاص مجاز میتوانند در دادگاه حضور یابند. این تصمیم به استناد ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری صورت میگیرد که اجازه میدهد در جرائم علیه امنیت کشور یا مواردی که علنی بودن محاکمه منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد، دادگاه به صورت غیرعلنی تشکیل شود. همچنین هیأت منصفه که در جرائم سیاسی و مطبوعاتی در محاکم عمومی پیشبینی شده، در دادگاه انقلاب عملاً نقشی ندارد و محاکمه بدون حضور هیأت منصفه انجام میشود (زیرا بسیاری از جرائم مورد رسیدگی در دادگاه انقلاب مشمول عنوان «جرم سیاسی» به تعریف قانونی شناخته نمیشوند یا قانون برای آنها هیأت منصفه مقرر نکرده است). در نهایت، قاضی دادگاه انقلاب به صورت انفرادی درباره مجرمیت یا برائت متهم و میزان مجازات تصمیم میگیرد و رأی خود را صادر میکند.
پس از صدور رأی، مراحل اعتراض و فرجامخواهی مطابق مقررات آیین دادرسی صورت میگیرد. احکام دادگاه انقلاب در اغلب موارد قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان مربوطه هستند و چنانچه حکم شامل مجازاتهای سنگینی چون اعدام، حبس ابد و… باشد، بر اساس قانون محکومٌعلیه حق فرجامخواهی در دیوان عالی کشور را خواهد داشت. به این ترتیب، برخلاف دوران ابتدایی انقلاب که احکام دادگاههای انقلاب قطعی و بلااعتراض بود، امروزه تمامی آرای صادره از این دادگاه تابع نظام دو درجهای رسیدگی (بدوی و تجدیدنظر) و نظارت دیوان عالی میباشد. قابل ذکر است در قانون حدود صلاحیت دادسراها و دادگاههای انقلاب مصوب ۱۳۶۲ و قوانین بعدی، امکان تجدیدنظرخواهی از احکام دادگاه انقلاب پیشبینی شد تا حقوق دفاعی متهمان تضمین گردد. به علاوه، اختلاف صلاحیت احتمالی بین دادگاه انقلاب و دادگاههای عمومی نیز به موجب قانون توسط دیوان عالی کشور حل و فصل میشود. مجموع این رویهها نشان میدهد که دادگاههای انقلاب با وجود صلاحیت استثنایی خود، از حیث آیین دادرسی تحت چارچوبهای قانونی واحد با سایر محاکم قرار دارند، هرچند شرایط خاص پروندههای امنیتی و مهم باعث شده است که در عمل سختگیریها و محدودیتهای بیشتری بر جریان دادرسی این دادگاهها حاکم باشد.
نقدها و دیدگاههای حقوقی پیرامون دادگاه انقلاب
از ابتدای تشکیل دادگاههای انقلاب، ماهیت و عملکرد این نهاد قضایی با بحثها و انتقادهایی در محافل حقوقی و سیاسی همراه بوده است. یکی از مهمترین نکات مورد بحث موقتی بودن یا دائمی بودن دادگاه انقلاب است. نخستین مقررات تأسیس دادگاههای انقلاب در سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ این نهاد را موقتی تلقی کرده بود؛ به عنوان نمونه ماده ۳ آییننامه دادگاهها و دادسراهای انقلاب (مصوب ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ شورای انقلاب) تصریح داشت که دادگاه انقلاب به دستور امام تشکیل شده و هر زمان به پیشنهاد دولت و تصویب شورای انقلاب و اجازه امام میتواند منحل شود. همین تصریح قانونی و نیز عدم ذکر دادگاه انقلاب در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از دید برخی حقوقدانان دلیل بر ماهیت موقتی و فوقالعاده دادگاههای انقلاب است. در واقع، خبرگان تدوینکننده قانون اساسی ۱۳۵۸ به طور آگاهانه نامی از دادگاه انقلاب نبردند، چرا که تصور میشد این دادگاهها صرفاً برای دوران گذار پس از انقلاب ضرورت دارند و نباید به عنوان یک نهاد دائمی در قانون اساسی گنجانده شوند. با این حال، قانونگذار عادی در سالهای بعد (خصوصاً از سال ۱۳۶۲ به بعد) با تصویب قوانین جدید، دادگاه انقلاب را به عنوان جزیی از ساختار دادگستری کشور حفظ کرد و به نوعی ماهیت دائمی به آن بخشید. این امر از منظر برخی منتقدان با روح موقتی بودن اولیه دادگاههای انقلاب در تعارض است.
جمعی از حقوقدانان و فعالان حقوق بشر عملکرد و موجودیت فعلی دادگاههای انقلاب را مورد نقد جدی قرار دادهاند. به عنوان مثال، دکتر عبدالکریم لاهیجی (حقوقدان و فعال حقوق بشر) صراحتاً دادگاههای انقلاب را نهادی غیرقانونی توصیف میکند و معتقد است استمرار فعالیت این دادگاهها پس از گذشت چند دهه از انقلاب توجیهپذیر نیست. همچنین برخی دیگر از حقوقدانان مانند علی امینی بر این باورند که ادامه برگزاری دادگاههای انقلاب دیگر موضوعیتی ندارد و میتوان وظایف آن را در چهارچوب محاکم عمومی انجام داد. منتقدان تأکید میکنند که بسیاری از جرائمی که دادگاه انقلاب رسیدگی میکند (نظیر جرائم مواد مخدر یا مفاسد اقتصادی) اکنون ماهیتی عادیتر یافته و دادگاههای عمومی با تخصصی شدن شعب میتوانند از عهده رسیدگی به آنها برآیند؛ و در مورد جرائم امنیتی و سیاسی نیز قوانین باید به گونهای اصلاح شود که حقوق متهمان در محاکم عمومی با حضور هیأت منصفه و رعایت کامل تشریفات دادرسی تأمین گردد.
از دیدگاه موازین حقوق بشر نیز دادگاههای انقلاب تحت انتقاد بودهاند. سازمانها و نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر، این محاکم را متهم میکنند که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، رویههای قضایی عادلانه را رعایت نکردهاند. برای مثال، غیربودن محاکمات، عدم حضور هیأت منصفه و حتی عدم دسترسی کافی متهمان به وکیل مدافع در بسیاری از پروندههای دادگاه انقلاب گزارش شده است. در دهه نخست پس از انقلاب، دادگاههای انقلاب با سرعت زیاد به پروندههای متعدد ضدانقلاب رسیدگی کردند و هزاران نفر را محکوم نمودند که شمار قابل توجهی از آنان به اعدام محکوم شدند. به گفتهی برخی منابع تاریخی، در فاصله سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ بیش از ۱۶هزار نفر توسط دادگاههای انقلاب به مجازات اعدام محکوم شدند. هر چند این ارقام محل اختلاف است، اما در هر صورت نحوه رسیدگی سریع و غیرعلنی و تکیه بر اعترافات (که گاه ادعا میشود تحت فشار اخذ شده بودند) موجبات محکومیت گسترده داخلی و بینالمللی را فراهم ساخت. حتی امام خمینی (ره) در سالهای ابتدایی انقلاب ضمن دفاع از کلیت کار دادگاههای انقلاب، نسبت به برخی تندرویها و نفوذ افراد ناصالح در این دادگاهها هشدار داد و تأکید کرد که مجازات جنایتکاران باید با مراعات عدالت اسلامی و ضوابط شرعی صورت گیردf. صدور پیام معروف «فرمان هشت مادهای» در سال ۱۳۶۱ نیز در واکنش به گزارشهایی از تجاوز به حریم خصوصی افراد و تخلفات در روند دادرسیها بود که لزوم پایبندی دادگاههای انقلاب به قانون را گوشزد میکرد.
در سالهای اخیر، با اصلاحاتی که در قوانین صورت گرفته و نظارت بیشتر بر عملکرد محاکم، رویه دادگاههای انقلاب نسبت به اوایل انقلاب قانونمندتر شده است، اما با این وجود منتقدان هنوز معتقدند ماهیت این دادگاهها به دلیل ترکیب تکقاضی و رسیدگی به جرائم سیاسی-امنیتی، زمینه سختگیری بیش از حد و تضییع حقوق متهمان را فراهم میکند. برخی پیشنهاد میکنند که با تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی میتوان دادگاههای انقلاب را منحل کرده و اختیارات آن را به محاکم عمومی واگذار نمود. از سوی دیگر، مدافعان ادامه کار دادگاه انقلاب استدلال میکنند که وجود تهدیدات خاص علیه امنیت کشور ایجاب میکند مرجع قضایی ویژهای با اقتدار بیشتر و روند سریعتر برای رسیدگی به این جرائم وجود داشته باشد تا بازدارندگی لازم فراهم گردد. این موافقان معتقدند که در صورت انحلال دادگاه انقلاب، ممکن است رسیدگی به برخی پروندههای امنیتی با کندی و پیچیدگی مواجه شود. با این همه، اجماع نظر قریب به اتفاق حقوقدانان بر ضرورت رعایت هر چه بیشتر حقوق متهمان و اصول دادرسی عادلانه در دادگاههای انقلاب است. به عنوان نتیجه، حتی اگر این دادگاهها به کار خود ادامه دهند، باید با آموزش قضات، حضور پررنگتر وکلای مدافع در پروندههای امنیتی، انتشار علنیتر آرای صادره و شفافیت رویهها، خود را هر چه بیشتر با استانداردهای دادرسی منصفانه منطبق سازند تا اعتماد عمومی به دستگاه قضایی تقویت گردد.
جمعبندی
دادگاه انقلاب تهران به عنوان نمونهی برجستهای از دادگاههای انقلاب در کشور، نهادی است با تاریخچهای خاص که از دل شرایط انقلاب ۵۷ پدید آمده است. این دادگاه دارای صلاحیت رسیدگی به مهمترین جرائم علیه امنیت و نظم عمومی میباشد و در کنار دادسراهای انقلاب نقش مهمی در برخورد با جرائم سیاسی، امنیتی، مواد مخدر و فساد ایفا کرده است. در عین حال، ماهیت اختصاصی و روند رسیدگی متفاوت آن را از محاکم عمومی متمایز میسازد. آدرس فعلی مجتمع دادگاه انقلاب تهران خیابان شریعتی نبش معلم است و شعب متعدد آن تحت نظارت رئیس کل محاکم انقلاب به پروندهها رسیدگی میکنند. انتقادهای وارده نشان میدهد که این نهاد برای حفظ مشروعیت خود نیازمند پایبندی کامل به قانون و عدالت است. اطلاعرسانی عمومی درباره صلاحیتها، رویهها و حقوق مراجعان میتواند به شفافیت عملکرد دادگاه انقلاب کمک کند و افکار عمومی را نسبت به ضرورتها و کارکردهای این مرجع قضایی آگاهتر سازد. در نهایت، چه دادگاه انقلاب به کار خود ادامه دهد و چه در آینده دستخوش تغییر ساختار شود، اولویت اساسی نظام قضایی باید تأمین عدالت، کرامت انسانی و حقوق شهروندی در تمامی محاکم از جمله دادگاههای انقلاب باشد.